چطور در مقابل رنجهای زندگی، از نظر ذهنی، سرسخت و مقاوم بشیم؟ سیسو!
در بحبوحه جنگ جهانی دوم، بطور ناگهانى، هواپیماهای اتحاد جماهیر شوروی در ماه نوامبر ۱۹۳۹، در آسمان شهر هلسینکی (پايتخت فنلاند)، به پرواز در اومدن و بیش از ۳۵۰ بمب، بر سر فنلاندیها ريختن و شهروندان بیگناه رو به كام مرگ كشوندن و همه ساختمونها رو با خاک یکسان كردن.
این تازه شروع ماجرا بود. سه ساعت قبل از حمله هوایی، بیش از ۴۵۰ هزار پیاده نظام شوروی شروع به حركت به مرزهاى فنلاند کرده بودن. تعداد سربازان شوروی، تقریبا سه برابر فنلاندیها بود، اون ها بیش از ۶۰۰۰ تانک زرهی و تقریبا ۴۰۰۰ هواپیما در اختيار داشتن، در حالیکه فنلانديها تنها، ۳۲ تانک و ۱۱۴ هواپیمای جنگی در اختيار داشتن. این آغاز جنگی بود که بعدها، به “جنگ زمستان Winter war” لقب گرفت.
جنگ زمستان بین شوروی و فنلاند
براى فنلانديها، سوال این نبود که آیا اونها میمیرند یا نه، سوال این بود که آیا امکان داره حتی یه نفر از اونها نجات پیدا کنه؟ برای تک تکشون، اون سال زمستون، خیلی سخت و سنگین بود.
در ژانویه، هوا تقریبا ٤٠ درجه زیر صفر رسیده بود. به علاوه، اون موقع از سال، از اونجایی که فنلاند در قطب شمال واقع شده، سربازها تقریبا ۱۸ ساعت از روزشون رو، در تاریکی میگذروندن. در حالیکه تعداد فنلاندی ها با اختلاف زیاد از شوروی ها کمتر بود، در تاریکی بیرحمانه سردی میجنگیدند و در مواجهه با مرگی تقریبا حتمی، اونها به مفهومی تکیه کردن، که صدها ساله، بخشی از فرهنگ فنلاند به شمار میاد: SISU.
سیسو یعنی چی؟ معنای سیسو SISU
سیسو، واژهایه که ترجمه مشخصى نداره، ولی به مفهوم ادامه دادن در مقابل شکست های پی در پی با وجود درصد موفقیت خیلی پایینه.
سيسو یه سبك زندگیه، تو فلسفه فكرى مبتنى بر سيسو، شما حتی وقتی احساس میکنی تموم ظرفیت روانی و فیزیکیت به پایان رسیده، ثابت قدم رو به جلو ميرى. در طول “جنگ زمستان”، سرسختی ذهنی و روانی سیسو، تنها چیزی بود که سربازان فنلاندی بهش تکیه کردند.
اونها در طول جنگ زمستان بیش از ۷۰ هزار نفر تلفات دادن، ولی این عدد در مقابل، ۳۲۳ هزار سرباز شوروی که جونشون رو از دست دادن، رنگ میبازه. در پایان جنگ، شوروی ها كم آوردن و مجبور شدن معاهده صلح مسکو در مارس ۱۹۴۰ رو به تصویب برسونن. در کل، شوروی در طول اين جنگ با بیش از ۹۰۰ هزار سرباز حمله کرد و در نهایت، ۳۰۰ هزار فنلاندی موفق شدند که اونها رو شكست بدن.
مفهوم سیسو و نحوه کاربرد SISU
دکتر امیلیا لاهتی Emilia Lahti، از دانشگاه آلتو هلسینکی، مفهوم سیسو و نحوه کاربردش در زندگی آدمها رو بررسی میکنه.
طبق گفتههای ایشون، سیسو، به معنی عمل کردن، در مقابل ناکامیها و چالشهای دشوار تلقی میشه. تفکر مبتنی بر سیسو، کاری به دستاوردها نداره و حرفش بیشتر، رو به رو شدن با چالشهای زندگی با شجاعت و عزم راسخه. سیسو موجب تقویت قدرت نهایی میشه، یعنی در شرایطی که اگه سیسو نباشه، ما از عمل کردن یا ادامه دادن، صرف نظر میکنیم.
میشه گفت سیسو از خیلی جهات، همون “ثباته”. حتما یادتونه که ثبات رو بارها به عنوان مهمترین عوامل موفقیت خدمتتون معرفی کردم. در همین رابطه تحقیقات دکتر آنجلا داکوورث Angela Duckworth از دانشگاه پنسیلوانیا در مورد ثبات نشون میده: دانشجویانی که بالاتری امتیاز را در آزمون ثبات به دست آوردند، نسبت به همسالانشون ۶۰% موفقیت بیشتری به دست میارن.
دکتر داکوورث معتقده وقتی دو نفر هم سن با سطح علمی متفاوت رو مقایسه کنیم، بررسی فاکتور “ثبات” ، خیلی بهتر از فاکتور هوش، میتونه پیشبینی کنه که کدوم یکی از اونها تحصیلات بیشتری دارن. افرادی که در المپیادهای جهانی رقابت میکنن، از همسالانشون بهتر هستن، نه به دلیل هوش بیشتر، بلکه به خاطر داشتن ثبات بیشتر در تمرین مداوم.
مفهوم عمقی این SISU
ولی سیسو نسبت به ثبات، مفهموم عمیقتری داره. نوعی سرسختی ذهنیه، که به شما این قدرت رو میده که با اراده و استقامتی شکست ناپذیر، بار مسئولیتهاتون رو، هر چی که باشن، بپذیرید. سیسو توانایی ادامه دادن به راه و جنگیدن با شانس موفقیت کم و سختی زیاده. سیسو از استقامت هم فراتر میره. چیزیه که شما وقتی احساس میکنید هیچی براتون باقی نمونده، بهش تکیه میکنید.
بیشتر ماها اجازه میدیم هویتمون رو شکستهامون تعریف کنن. ولی افرادی که از نظر ذهنی، قوی باشن، استقامتشونه که هویت اونها رو تعریف میکنه. اونها، شکست رو یک اتفاق میدونن که برای هر کسی پیش میاد. این همون طرز فکریه که به سربازان فنلاندی کمک کرد که در طول “جنگ زمستان” ادامه بدن، حتی وقتی با شکست، مرگ، شرایط غیر قابل تحمل و احتمال موفقیت خیلی پایین محاصره شده بودن.
سیسو به اونها اجازه نداد، که خودشون رو شکست خورده قلمداد کنند. ما همه با لحظههایی رو به رو میشیم که حس میکنیم همه توان ذهنی و جسمیمون ته کشیده، همیشه زمانهایی هست که شکست پس از شکست رخ میده و قطعا لحظات بیشماری خواهد بود که ما به دنبال دستاوردی هستیم، ولی همه شرایط بر علیه ماست…
از این به بعد میخوام در موقعیتهای مشابه به مثالهای زیر، برید تو مود سیسو، میخوام همهتون سیسو باز بشید:
- وقتی یک کسب و کار جدید راه میاندازی و هیچکس رو نداری که راهنماییت کنه، به سیسو فکر کن.
- زمانیکه سه کیلومتر مونده مسابقه تموم شه و حس میکنی حتی توان برداشتن یک قدم دیگه هم نداری، سیسو رو یادت باشه.
- هنگامیکه خستگی مفرط وجودت رو گرفته و چشمات از شب بیداری به خاطر نگهداری از بچهات تار میبینه، چارهای نداری جز اینکه تازه بری سراغ پروژهت. اون موقع سیسو رو برای خودت یادآوری کن.
- درحالیکه توی دورهای از شرایط بد اقتصادی گیر کردی که انگار تمومی نداره، سیسو.
- هرموقع حس میکنی همه چیز رو برای رسیدن به هدفت امتحان کردی و هنوز هم موفق نشدی بهش برسی، سیسو.
- همه ما شکست رو تجربه میکنیم. ولی افرادی که از نظر ذهنی قوی هستن، میدونن که شکست یک اتفاقه و هویت اونها رو تعریف نمیکنه. این تفکر یعنی خودِ خودِ سیسو.
منبع: ارگانیک مایندد
به نظرم در خیلی از موارد یه جای کار میلنگه که شکست میخوریم و گاهی اوقات باید شیوه انجام کارمون رو عوض کنیم تا نتیجه تغییر کنه اگر یک کار اشتباه رو هزار بار انجام بدیم هیچ دلیلی نداره که نتیجه تغییر کنه و موفق بشیم ولی اگر اطمینان داشته باشیم که راه و روشمون درسته سیسو خیلی کارآمد و درسته!
خیلی تاثیر گذار بود ممنونم ادمین محترم
ادمین جان تشکر بابت نشر این آگاهی مهم متاسفانه یکی از ضعف های بنده همین که اوردن وسط کاره