✅ چه شد من باور فقر پیدا کردم و عینک کمبود رو به چشم زدم؟
🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
😎👈 زمانی که ما متولد شدیم، ذهن اولیه ما پاک بود و هیچ «من» نداشتیم. ما مجموعه ای از «من»ها برای کنترل هر عملی در وجودمان هستیم و برای هر کار در وجودمان «من»ی وجود دارد مثل:
💈من در رابطه با خدا، پول، جنس مخالف، طبیعت، شکست و پیروزی، زندگی و مرگ، ورزش و سلامتی، خودم، بیماری و نقص، احساسات و عواطف، تغییرات جدید، روابط اجتماعی، مذهب، صدا و سیما، الگوها، خانواده، اجتماع، اعتماد به نفس، عزت نفس، امید و نامیدی، آزادی و اسارات، حرکت و سکون، شادی و غم، عشق و تنفر، ازدواج و طلاق، خساست و سخاوت، زیبایی و زشتی، هنر و علم، روح – آگاهی – الاهیات، رنج و لذت، شغل و کار و بیکاری، شیطان، صداقت و دروغ.
😎👈 می بینید ما برای تک تک اعمالمان یک «من» را به عنوان مسئول کنترل هر بخش قرار داده ایم. حالا این «من» که مدیر داخلی من شده با آن اطرافم را درک می کنم و به اتفاقات با این «من» به همه چیز عکس العمل نشان می دهم.
😎👈 حالا برای ثروتمند شدن مهم نیست که من چه خواسته ای دارم بلکه مهم این است که «من» پول نظرش در مورد ثروتمند شدن من چیست؟ اگر «من» پول الگوی ثروت داشته باشه شما ثروتمند می شوید ولی اگر «من» پول شما الگوی فقر داشته باشه شما فقیر می شوید هر چقدر هم تلاش کنید، تلاش شما تبدیل به فقر بیشتر میشود.
🌷🌸🌹💐🌺🌾🪷🌼🌷🌸🌹💐🌺🌾
✅این «من» درونی چگونه ساخته شده است؟
🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
😎👈 در کودکی دیگران (ازجمله: خانواده، اجتماع، مذهب، فرهنگ، صداوسیما و آموزش و پرورش) با رفتارهایشان و عملهایشان به من گفتند که من چه کسی هستم، من چقدر ارزش دارم و اصلا جایگاه من کجاست و من به کجا خواهم رسید.
😎👈 براساس این شناختها من نزدیکترین الگو به خودم را برای آینده خودم انتخاب کردم و فکر کردم اینها الگوهای مناسبی برای من هستم و من بیشتر از این ارزش ندارم و آخرش این خواهم شد. در آخر من تسلیم شدم و پذیرفتم که سرنوشتم چنین خواهد بود.
🌷🌸🌹💐🌺🌾🪷🌼🌷🌸🌹💐🌺🌾
✅ ما ترکیبی از «من»ها هستیم.
🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
💈 خانواده ما را به یک شکل میشناسند.
💈 همسایه ها ما را به یک شکل دیگری میشناسند.
💈 فرد دیگری شما را جور دیگری می شناسد
💈 همکاران محل کار شما را یکجور دیگه میشناسند
💈 غریبه ها شما را جور دیگری می بیند
💈 مغازه دار سرکوچه شما را به شکل دیگری میشناسند.
🌷🌸🌹💐🌺🌾🪷🌼🌷🌸🌹💐🌺🌾